ترجمه مقاله

صروف

لغت‌نامه دهخدا

صروف . [ ص ُ ] (ع مص ) خواهش نر کردن سگ ماده . (منتهی الارب ). || (اِ) حوادث . حدثان دهر و نوائب آن . گردشهای روزگار. شدائد روزگار. حوادث . (غیاث اللغات ) :
نه برآنم که کشد هیچ زمن
آنچ بر ما ز صروف زمنست .

(ازجهانگشای جوینی ).


و مترصد صروف روزگار پربهانه و مخالفت گورخان ... (جهانگشای جوینی ). و به صنوف صروف فتن و محن گرفتار ودر معرض تفرقه و بوار... (جهانگشای جوینی ).
- صروف الدهر و صروف دهر ؛ حدثان دهر.
ترجمه مقاله