ترجمه مقاله

صفاکاری

لغت‌نامه دهخدا

صفاکاری . [ ص َ ] (حامص مرکب ) صفا دادن . جلا دادن . زدودن از :
هست هر آینه را صیقل دیگر صائب
جز به خاکستر تن نیست صفاکاری دل .

صائب (از آنندراج ).


رجوع به صفا دادن شود.
ترجمه مقاله