ترجمه مقاله

صفاگرای

لغت‌نامه دهخدا

صفاگرای . [ ص َ گ ِ ] (اِخ ) یکی از خانهای کریمه و پسر نورالدین صفاگرای و از سلامتگرای زاده هاست . وی پس از وفات پدر متولد شد و عموی او بهادرگرای تربیت او را بعهده گرفت . در دوره ٔ اول خانی حاجی سلیم گرای سمت نورالدینی یافت . سپس معزول شد و در قضای قرین آباد اقامت کرد و به سال 3 هَ . ق . بعد از سعادت گرایخان به خانی کریمه رسیده و با صدر اعظم حاجی علی پاشا بسفر نمسا مأمور شد و با جمعی از عساکر تاتار به برکوکی رفت اما لشکر وی گریختند و از طرفی هم اهالی کریمه به طلب سلیم گرای اصرار داشتند و صفاگرای معزول و به رودوس تبعید شد. سپس آزاد گردید وبه سال 1115 در قرین آباد درگذشت وی شصت سال زندگی کرد و تنها ده سال خان بود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله