صفراشکن
لغتنامه دهخدا
صفراشکن . [ ص َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) زائل کننده ٔ صفرا. بُرنده ٔ صفرا. خوردنی یا داروئی که صفرا را ببُرد :
سرگیج کن هزار صفرا
صفراشکن هزار سودا.
- آلبالو صفراشکن . صفراشکنه آلبالو.
سرگیج کن هزار صفرا
صفراشکن هزار سودا.
نظامی .
- آلبالو صفراشکن . صفراشکنه آلبالو.