ترجمه مقاله

صفراکش

لغت‌نامه دهخدا

صفراکش . [ ص َ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ صفرا. زائل کننده ٔ صفرا. رجوع بصفرا شود. || (اِ مرکب ) کنایه از طعام ناهار که بوقت صبح خورند. (آنندراج ). رجوع به صفرا شکستن شود.
ترجمه مقاله