ترجمه مقاله

صفرلو

لغت‌نامه دهخدا

صفرلو. [ ص َ ف َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. در 13هزارگزی شمال خاوری خداآفرین ، 39هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی . گرمسیر مالاریائی . سکنه ٔ آن 91 تن . آب از رودخانه ٔ ارس .محصول آنجا غلات ، پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
ترجمه مقاله