ترجمه مقاله

صفین

لغت‌نامه دهخدا

صفین . [ ص ِف ْ فی ] (اِخ ) و اِعراب آن اِعراب جموع و مالاینصرف است . ابی وائل شقیق بن سلمة را گفتند اشهدت صفین ؟ گفت : نعم و بئست الصفون . و آن موضعی است قرب رقه بر شاطی ءالفرات از جانب غربی بین رقه و بالس و بدانجا حرب صفین بود در غره ٔ صفر به سال 37 بین علی رضی اﷲ عنه و معاویه و در شمار اصحاب هر یک اختلاف است گفته اند معاویه با یکصد و بیست هزار بود و علی با نودهزار و گفته اند علی با یکصد و بیست هزار بود و معاویه با نودهزار و این درست تر است . و در این نبرد از دو لشکر هفتادهزار تن کشته شد بیست و پنجهزار تن از لشکر علی و چهل و پنج هزار کس از لشکر معاویه و از لشکر علی بیست و پنج صحابه ٔ بدری به قتل رسید و مدت توقف آنان به صفین صد و ده روز بود و نود جنگ بدان جا رخ داد و شعراء وصف صفین بسیار گفته اند... (معجم البلدان ) :
زانم بعقل صافی کاندر دین
بر سیرت مبارز صفینم .

ناصرخسرو.


روز صفین و بخندق بسوی ثغر جحیم
عاصی و طاغی را تیغ علی بود مشیر.

ناصرخسرو.


آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر
از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله