صلح جستنلغتنامه دهخداصلح جستن . [ ص ُ ج ُ ت َ ] (مص مرکب )آشتی خواستن . صلح طلبیدن . سازش خواستن : هرکه با دشمنان بجوید صلح سر آزار دوستان دارد. سعدی .رجوع به صلح شود.