ترجمه مقاله

صمصام

لغت‌نامه دهخدا

صمصام . [ ص َ ] (اِخ ) نام شمشیر عمروبن معدیکرب . (منتهی الارب ). واثق بشمشیر عمروبن معدیکرب که صمصام نام داشت زخمی بر احمد زد. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 268). در عقد الفرید و تعلیقات البیان و التبیین نام این شمشیر صمصامة ضبط شده است . رجوع به صمصامة شود.
ترجمه مقاله