ترجمه مقاله

صمعری

لغت‌نامه دهخدا

صمعری . [ ص َ ع َ ری ی ] (ع ص ) سخت . || ناکس . (منتهی الارب ). مرد فرومایه . (مهذب الاسماء). || سرخ خالص از هر چیزی . (منتهی الارب ). الخالص الحمرة. (قطر المحیط). || (اِ) آنچه در وی سحر و افسون کارگر نشود. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله