ترجمه مقاله

صنع

لغت‌نامه دهخدا

صنع. [ ص َ ن َ ] (ع ص ) رجل صنعالیدین ؛ مرد چرب دست و باریک کار و ماهر در کار وپیشه ٔ خود. || رجل صنعاللسان ؛ بلیغ و نیک ماهر و حاذق در شعر و سخن . رجوع به مواد قبل شود.
ترجمه مقاله