صواعق بار
لغتنامه دهخدا
صواعق بار. [ ص َ ع ِ ] (نف مرکب ) صواعق بارنده . آنکه صاعقه ها ببارد :
کشتی سلجوقیان برجودی عدل ایستاد
تا صواعق بار طوفانش ز خنجر ساختند.
رجوع به صاعقه و صواعق شود.
کشتی سلجوقیان برجودی عدل ایستاد
تا صواعق بار طوفانش ز خنجر ساختند.
خاقانی .
رجوع به صاعقه و صواعق شود.