ترجمه مقاله

صورآوا

لغت‌نامه دهخدا

صورآوا. (ص مرکب ) آنکه یا آنچه آواز آن در درشتی و خشونت همچون بانگ صور بود. بلندآوا. درشت آواز. بلندبانگ :
از تیغ نورافزای تو وز رخش صورآوای تو
بر گرز طورآسای تو نور تجلی ریخته .

خاقانی .


تا که از آن ساق من بر آهنین کرسی نشست
می بلرزد ساق عرش از آه صورآوای من .

خاقانی .


رجوع به صور و صور اسرافیل شود.
ترجمه مقاله