ترجمه مقاله

صورت بین

لغت‌نامه دهخدا

صورت بین . [ رَ ] (نف مرکب ) بیننده ٔ صورت . آنکه ظاهر را نگرد. آنکه معنی را درنیابد یا بدان توجه نکند. مقابل معنی بین . قشری :
آنچه با صورت پرستان هری کردی عیان
هیچ صورت بین ندارد ز آن معانی جز خبر.

سنایی .


هرکه ماه ختن و سرو روانت گوید
او هنوز از قد و بالای تو صورت بین است .

سعدی .


بود دائم چون زبان خامه حرف ما یکی
گرچه پیش چشم صورت بین دوتا بودیم ما.

صائب .


ترجمه مقاله