ترجمه مقاله

صیدافکن

لغت‌نامه دهخدا

صیدافکن . [ ص َ / ص ِ اَ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه صید را از پای دراندازد. شکارگیر. شکاری :
چو در نالیدن آمد طبلک باز
درآمد مرغ صیدافکن بپرواز.

نظامی .


زبون گیری نکرد آن شیر نخجیر
که نبود شیر صیدافکن زبون گیر.

نظامی .


ترجمه مقاله