ترجمه مقاله

صیص

لغت‌نامه دهخدا

صیص . (ع اِ) خرمای بلایه که دانه ٔ وی سخت نشود. (منتهی الارب ). شیص . تمر لایشتد نواه . (اقرب الموارد). || پوست تخم حنظل است که در آن مغزی نباشد. (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله