ترجمه مقاله

صیق

لغت‌نامه دهخدا

صیق . (ع اِ) غبار بالا رفته یا عام است ، یا کثرت و کثافت و سطبری و بلندی غبار است . (منتهی الارب ). گرد اندر هوا. (مهذب الاسماء). || باد و اصل این کلمه (زیق ) و نبطی است . و لیث گوید غباری است که در هوا بالا رفته . (المعرب جوالیقی ص 11). || بانگ و فریاد. || خوی . || بوی بد ستوران . || پیه سرخ داخل خرمابن . || گنجشک . ج ، صیقان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله