ترجمه مقاله

ضبن

لغت‌نامه دهخدا

ضبن . [ ض ِ ] (ع ص ) سخت . آنچه مانده و عاجز سازد قوم را از کندن آن . (منتهی الارب ). آنچه کندن آن مانده کند گروهی را. (منتخب اللغات ). || (اِ) کش ، و آن مابین کشح و بغل است ، و قالوا اول الجنب الابط ثم الضبن ثم الحضن . (منتهی الارب ). مابین تهی گاه و بغل که بفارسی آن را کش گویند، و اول جنب ابط است بعد از آن ضبن بعد ازآن حضن . (منتخب اللغات ). زیر بغل . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله