ترجمه مقاله

ضریم

لغت‌نامه دهخدا

ضریم . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن معشربن ذهل بن تیم بن عمروبن مالک بن حبیب بن عمربن غنم بن تغلب ، ملقب به افنون ، از بنی تغلب است . صاحب عقد الفرید ذیل عنوان : «من رثی نفسه و قبره و وصف ما یکتب علی القبر» درباره ٔ وی آرد: او کاهنی را در جاهلیت دیدار کرد، کاهن وی را گفت که تو بجایگاهی الاهه نام در خواهی گذشت . ضریم روزگاری بزیست آنگاه با قوم خود سفری بشام کرد. هنگام بازگشت راه را گم کردند و از مردی جویای طریق شدند، وی گفت چون مسافتی بپیمائید و بزمینی چنین و چنین رسید راه بر شما ظاهر شود و بسرزمین الاهة خواهیدافتاد و الاهة قارّتی است به سماوه . کاروانیان برفتند و چون به الاهة رسیدند همگی فرودآمدند مگر ضریم که از فرودآمدن امتناع وزرید و همچنان بر اشتر بماند، اما هم در آن حال که برنشسته و اشتر به چرا سرگرم بودماری بر لفچ شتر وی بچسبید و اشتر سر خویش بجنبش درآورد و مار بر ساق افنون زخمی زد. افنون برادر خویش معاویه را گفت مرا گوری بکن که درگذشتم و از هلاکت خویش پیش از مرگ آگاهی داد و گریان بر نفس خویش گفت :
لست علی شی ٔ فروحاً معاویا
و لا المشفقات یتبعن الحوازیا
و لا خیر فیما کذب المرء نفسه
و تقواله للشی ٔ یالیت ذالیا
و ان اعجبتک الدهر حال ، من امری ٔ
فدعه و واکل حاله و اللیالیا
یرحن علیه او یغیّرن ما به
و ان لم یکن فی حوبة العیش وانیا
فطاء معرضا ان ّ الحتوف کثیرة
و انک لاتبقی بنفسک باقیا
لعمرک مایدری امرؤٌ کیف یتقی
اذا هو لم یجعل له اﷲ وافیا
کفی حزناً ان یرحل الرکب غدوة
و اترک فی اعلی الاهة ثاویا.

(عقد الفرید ج 3 ص 200 و 201).


ترجمه مقاله