ضظغ
لغتنامه دهخدا
ضظغ. [ ض َ ظِ ] (ع اِ) صورت هشتم از صور هشتگانه ٔ حروف جمل . ضَظِغ لا، نیز گویند یعنی آنانکه همزه ، یعنی الف محرکه و الف ، یعنی همزه ٔ غیرمتحرک را دو حرف گیرند ضَظِغ لا گویند. یعنی ض و ظ و غ و الف .
- ضَظِغ و ابجدِ چیزی یا کاری بودن ؛ اول و آخر او، همه ٔ او بودن :
رادی راتو اوّل و آخری
حرّی را توضَظِغ و ابجدی .
- ضَظِغ و ابجدِ چیزی یا کاری بودن ؛ اول و آخر او، همه ٔ او بودن :
رادی راتو اوّل و آخری
حرّی را توضَظِغ و ابجدی .
فرخی .