ترجمه مقاله

ضعف

لغت‌نامه دهخدا

ضعف . [ ض ِ ] (ع اِ) یک مثل چیز و ضِعْفاه دو مثل آن . یا ضعف مانند چیزی است هر قدر که زیاده باشد، و منه یقال : لک ضِعفه و یریدون مِثلیه او ثلثة امثاله لأنه زیادة غیرمحصورة. و قوله تعالی : یضاعف لها العذاب ضعفین (قرآن 30/33)؛ یعنی سه عذاب . (منتهی الارب ). مانند. (دهار) (منتخب اللغات ). دو برابر. دو برابر چیزی . زیاده بر چیزی . (منتخب اللغات ). دوچندان . (دهار) (مهذب الاسماء). دوتا. (زمخشری ). دوتو. دوچند. مضاعف . دو مقابل . ج ، اضعاف :
همسنگ دوده زاج و همسنگ زاج مازو
وز صمغ ضعف هر دو آنگاه زور بازو.

؟ (در صفت ساختن مرکب سیاه ).


|| هفتاد . || عذاب . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله