ترجمه مقاله

ضعف

لغت‌نامه دهخدا

ضعف . [ ض ُ / ض ُ ع ُ ] (ع اِمص ) سستی و ناتوانی . خلاف قوت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضَعف . رجوع به ضَعف شود. ابوعمرو گوید ضَعف (بفتح اول ) لغت اهل تمیم و ضُعف (بضم اول ) لغت اهل حجاز است . (منتهی الارب ). یا ضَعف (بفتح اول ) سستی رأی و نقصان و سبکی عقل و ضُعف (بضم اول ) ناتوانی و سستی بدن است . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || (اِ) آب نشاط، قال اﷲ تعالی : خلقکم من ضُعف (قرآن 54/30)؛ یعنی از آب مرد و زن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله