ترجمه مقاله

ضغطة

لغت‌نامه دهخدا

ضغطة.[ ض ُ طَ ] (ع اِمص ) سختی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). فشارش . (منتهی الارب ). فشار. || اکراه . یقال : اخذت فلاناً ضغطة؛ اذا ضیقت علیه لتکرهه . (منتهی الارب ). || مطالبت غریم در ادای دین به حدی که داین تنگدل گردیده بر کمتر از حق خود راضی شود و آن را عجالةً گیرد. (منتهی الارب ). || تنگی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). || مشقت . (منتخب اللغات ) (دهار) (غیاث ).
ترجمه مقاله