ترجمه مقاله

ضمد

لغت‌نامه دهخدا

ضمد. [ ض َ م َ ] (ع اِ) کینه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). || حق دیرینه از دیت یا دین . گویند: ضمد عند فلان ؛ ای الغابر من الحق من معقلة او دین . (منتهی الارب ). بقیه ٔ حق کسی از دین و دیت . (منتخب اللغات ).
ترجمه مقاله