ترجمه مقاله

ضیاءالدین

لغت‌نامه دهخدا

ضیأالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) میرم (خواجه ...). شاعر. معاصر شاه اسماعیل صفوی . وی در رثاء و تاریخ امیرغیاث الدین محمدبن امیر یوسف از سادات جلیل که به دست امیرخان حاکم هرات کشته شده است این رباعی گفته :
چون میر محمد خلف آل عبا
زین دیر فنا رفت سوی ملک بقا
تاریخ شهادتش رقم کرد ضیا
و اﷲ شهید هو یحیی الموتی .
و نیز در مرثیه و تاریخ میرزا شاه حسین اصفهانی قطعه ای بمطلع زیرین سروده است :
مهر سپهر لطف که از رای انورش
آیینه ٔ فلک شده جام جهان نما.

(از حبیب السیر ج 3 ص 382 و 386).


ترجمه مقاله