ترجمه مقاله

ضیاع

لغت‌نامه دهخدا

ضیاع . [ ض َ ](ع مص ) هلاک شدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضایعشدن . (دهار). بباد شدن . (تاج المصادر). تلف گردیدن .بطلان . تباهی . تفقد. گویند: فلان مات ضیاعاً؛ مرد و کسی پروای او نکرد. ضیعة. ضیع. ضیَع. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله