ترجمه مقاله

ضیف

لغت‌نامه دهخدا

ضیف . [ ض َ ] (ع مص ) نزدیک شدن آفتاب به فروشدن . (منتهی الارب ). نزدیک شدن آفتاب بغروب . (منتخب اللغات ). || بیک سو رفتن تیر از نشانه . || فرودآمدن غم بر کسی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || مهمان شدن نزد کسی . ضیافة. (منتهی الارب ).مهمان شدن . (زوزنی ). مهمان داشتن کسی را. (منتخب اللغات ). || بی نمازی شدن زن . || چسبیدن و میل کردن . (منتهی الارب ). چسبیدن . (زوزنی ).
ترجمه مقاله