ترجمه مقاله

طاحنة

لغت‌نامه دهخدا

طاحنة. [ ح ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) دندان آسیا. (دهار). ناجذ (دندان سپسین همه ). یکی از دندانهای آسیا. ج ،طواحن : دندانی که طاحنه ٔ جسم است و غذاء روح به قوّت آن منهضم میشود، چون مُتآکِل شد و لذّت عیش به الم آن منغص گشت جز قلع و افاتت آن چاره نیست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) یکی از دوازده دندان که پس از ضواحک بود. (السامی فی الاسامی نسخه ٔ خطی ص 156). دندان خاینده . دندان نرم کننده ٔ طعام . || آس که بپای گردانند. (مهّذب الاسماء در سه نسخه خطی ).
ترجمه مقاله