ترجمه مقاله

طارق

لغت‌نامه دهخدا

طارق . [ رِ ] (اِخ ) ابن اَشیم اشجعی . صحابی است . (منتهی الارب ). جدّ او مسعود. و خود وی پدر ابومالک اشجعی مجهول الاسم است . بگفته ٔ بغوی ساکن کوفه بود. مسلم گفته است که فقط راوی او پسر او میباشد و دو حدیث از او روایت کرده است . مؤلف الاصابة گوید یکی از آن دو حدیث را ابن ماجه در سنن خود ایراد و تصریح کرده است که طارق حدیث مزبور را بلاواسطه از حضرت پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم شنیده است . در سنن ابن ماجه حدیث دیگری از ابومالک پسر صاحب ترجمه نقل شده که گوید: «یا ابت انک قد صلیّت الصبح خلف رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم و ابی بکر و عمر و عثمان و علی هیهنا بالکوفة نحواً من خمسین سنة کانوا یقنتون قال یا بنی محدث ُ» ترمذی این حدیث را صحیح دانسته ولی خطیب آن را غریب شناخته و در کتاب قنوت گفته است درصحبت ابومالک نظر است . در اینجا مؤلف الاصابه گوید:ندانم بعد از تصریحی که در حدیث مزبور بصحبت ابومالک شده این نظر از چه روی است شاید آنچه را که ابن مندة از طریق ابی الولید از قاسم بن معن روایت کرده دیده است که گفته : از خانواده ٔ ابومالک اشجعی (مراد فرزندان و نواده های اوست ) پرسیدم که پدر شما از حضرت پیغمبر سماع حدیث کرده یا نه ؟ همگی گفتند: نی . و این جواب نفی پاسخی است که پیش از آن اثباتی وجود داشته . ومحتمل است که مراد از «پدر شما» ابومالک باشد و او هم مسلم است که سماع حدیث از پیمبر نکرده است . و مراد از صحابی بودن و سماع حدیث از پیمبر در این ترجمه شخص طارق اشجعی می باشد. (الاصابة ج 3 ص 280) نام ابومالک پسر طارق بنا بگفتار ابن عبدالبر، سعد وراوی طارق ابومالک بود. و طارق را در عداد کوفیان آورده اند. طائفه ای هم او را صحابی گفته اند. (استیعاب ص 213).
ترجمه مقاله