ترجمه مقاله

طاق و طارم

لغت‌نامه دهخدا

طاق و طارم . [ ق ُ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است : نقل است که یک شب هارون الرشید فضل برمکی را که یکی از مقربان بود گفت که امشب مرا ببر مردی بر که مرا بمن نماید که دلم از طاق و طارم تنگ آمده است . (تذکرةالاولیاء ج 1 ص 277). رجوع به طاق و طرنب شود.
ترجمه مقاله