ترجمه مقاله

طالقان

لغت‌نامه دهخدا

طالقان . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شهری است و یا شهرستانی است میان قزوین و ابهر، و از آنجاست صاحب اسماعیل بن عباد. (منتهی الارب ). طالقان ولایت سردسیر است ، در شرقی قزوین . طولش از جزایر خالدات فه . مه و عرض از خطّ استوا، لوی . در کوهستان افتاده است ، و کلاتها بوده ، و دیه های معتبر کمتر باشد، حاصل آنجا غلّه و اندکی جوز و میوه بود، و مردم آنجا دعوی مذهب سنت کنند، اما ببواطنه مایلتر باشند. ولایت سرانرود و جرود و قهپایه وکن و کرخ از توابع آنجاست ، و در این ولایت دیه ها معتبر بود، حقوق دیوانی طالقان با این ولایت یک تومان است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 65 مقاله ٔ 3). شهرکی است ازجبال ، از ری به دیلمان نزدیک . (حدودالعالم ). پنجمین ناحیه است از ایالت تهران ، از شمال و مشرق محدود است به مازندران ، از جنوب به ساوجبلاغ و از مغرب به قزوین . طالقان ناحیه ای است کوهستانی ، و قسمت مهم آن در دره ٔ شاهرود واقع شده ، و این رود از مغرب گردنه ٔ کندوان سرچشمه گرفته بطرف مشرق جاری است ، و اغلب قرای طالقان در کنار شعب آن واقعند، قرای متعدد طالقان که همه بخوشی آب و هوا معروفند، عبارتند از: شهرک ، نسا،و محمودآباد. عده ٔ قرای آن 78 و جمعیت آن قریب 24300 نفر، و اغلب قریه های آن قدیمی و اشخاص بزرگی منسوب به آن قراء میباشند. (جغرافیای سیاسی کیهان صص 354 - 355). آب طالقان وارد بحر خزر میشود. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 311). طالقان دارای معدن زغال سنگ است . و رجوع به نزهةالقلوب (چ لیدن مقاله ٔ 3 صص 220 - 222) و الارشاد (چ سید جلال الدین تهرانی ص 4) و سفرنامه ٔ مازندران ص 23، 21، 20، 108، 111، 142 رابینو شود.
ترجمه مقاله