ترجمه مقاله

طاهر مستوفی

لغت‌نامه دهخدا

طاهر مستوفی . [ هَِ رِ م ُ ت َ ] (اِخ ) رئیس دیوان استیفاء دربار غزنوی بود. و بعد از عزل احمدبن حسن میمندی ، بوزارت نامزد شد، اما سلطان محمود گفت : او از همه شایسته تر است ، اما او بسته ٔ کار است و من شتاب زده ، در خشم شوم ، دست و پای او از کار بشود. (از تاریخ بیهقی چ فیاض صص 366 - 367). رجوع به ص 94، 130، 131 و 664همان چاپ شود. طاهر وزارت مودودبن مسعود غزنوی یافت ، اما مدت وزارت او بواسطه ٔ ضعف رای و سوء تدبیر بیش از دو ماه بطول نینجامید، و استعفا کرد (در حدود سال 440 هَ . ق .). (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 394). مدتی منصب استیفای دیوان سلطان محمود به وی متعلق بود، وسلطان مودود بعد از اخذ احمدبن عبدالصمد، امر وزارت را به وی تفویض فرمود، و طاهر بواسطه ٔ ضعف رأی و عجز نفس و سوء تدبیر پس از آنکه مدت دو ماه بدان امر اشتغال داشت استعفا کرده ، باقی ایام حیات در کنج عزلت و فراغت روزگار گذرانید. (دستور الوزراء ص 144).
ترجمه مقاله