ترجمه مقاله

طب

لغت‌نامه دهخدا

طب . [ طَب ب ] (ع اِمص ) رِفق . ملاطفت . و منه : مَن اَحَب َّ طَب َّ؛ هرکه دوست دارد کاری را، باید که آهستگی و نرمی کند و شتابزدگی نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فُسون . جادوئی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) دانا. (منتهی الارب ). نیک ماهر در کار خود. یقال : فلان ٌ طَب ٌ بکذا؛ عالم ٌ به . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد حاذق . (دهار). پزشک دانابه دارو و علاج و درمان . طبیب . (منتهی الارب ). || فحل ٌ طَب ٌ؛ دانا و ماهر در طُرُق ضِراب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شتر تیزهوش که تا جای نبیند پای ننهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله