ترجمه مقاله

طبابة

لغت‌نامه دهخدا

طبابة. [ طِ ب َ ] (ع اِ) نورد ابر. || ریگ . || دراز از زمین و ابر و چرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین .هامون در یکدیگر پیوسته . (مهذب الاسماء). ج ، طباب ، طبابات . جج ، اَطبه . (مهذب الاسماء). || جامه ٔ پیش گشاده ٔ درازدامن . || دوال که درزهای مشک به وی گیرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مغز که کفشگر در میان درز گیرد. (مهذب الاسماء). السیر الذی یکون فی اسفل القربة بین الخرزتین . (منتهی الارب ). مَغزی . زِه . || طبابةالمساء و طبابها؛ طره ٔ دراز آسمان که بر افق نمایان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) پچشکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پژشکی . پزشکی . رجوع به طب شود.
ترجمه مقاله