ترجمه مقاله

طبرک

لغت‌نامه دهخدا

طبرک . [ طَ ب َ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است به ری . (منتهی الارب ). دزی است بر فراز کوهی خرد نزدیک شهر ری بر جانب راست رونده بخراسان که از جانب چپ وی کوه بزرگ ری واقع است . این دز بخرابه ٔ ری پیوسته است که آن را سلطان طغرل بن ارسلان بن طغرل بن محمدبن ملکشاه بن ارسلان بن داودبن سلجوق بسال 588 هَ . ق . خراب کرد. سبب خراب کردن این شهر آن بود که خوارزمشاه تکش بن ایل ارسلان چون به عراق آمدو بر ری استیلا یافت ، این دز را نیز متصرف گردید؛ هنگام بازگشت بخوارزم طمغاج نامی را که یکی از امراء بود با دوهزار تن سوار خوارزمی بجای خود در آن دز برقرار و آن دز را بوسیله ٔ اموال و ذخائر نیک استوار ساخت ، و دقیقه ای از بذل مجهود در این منظور فرونگذاشت . اتفاقاً در همان سال (588 هَ . ق .) طغرل که از عهد قزل ارسلان در یکی از قلاع محبوس بود آزاد شد و لشکری گرد آورد و آهنگ ری کرد، قتلغ اینانج ابن البهلوان از بیم طغرل فرار کرد از خوارزمشاه یاری و مدد طلبید، طغرل به ری آمد و آنجا را متصرف شده و بمحاصره ٔ طبرک پرداخت در آن اثناء امیر طمغاج بمرد، و خوارزمیان دل شکسته شدند، از طغرل استدعا کردند که اجازت دهد اموال خویش را از دز با خود بیرون برند و دز را تسلیم کنند. طغرل گفت : برای بیرون بردن اموال شخصی شما مانعی نخواهد بود، اما به احدی اجازت ندهم که دست به ذخائرو سلاح برد و آنها را از دز بیرون سازد، خوارزمیان پذیرفتند و با این شرط از دز بیرون آمدند. طغرل را غلامی بود که فراری و پنهان و بخوارزمیان پناهنده شده بود، و هنگام خروج خوارزمیان از دز، وی نیز خواست به معیت آنان بیرون شود، یاران طغرل غلام را بگرفتند، گفتند: این مملوک ماست ، خوارزمیان از تسلیم او سر پیچیدند و در نتیجه خوارزمیان با اصحاب طغرل بیکدیگر افتادند، عاقبت یاران طغرل و اهل ری با هم اتفاق کرده بر خوارزمیان چیره شدند و بسیاری از آنان را کشتند و بر اثر این جنگ و جدال طغرل دز طبرک را متصرف گردید.طغرل پس از این فتح و پیروزی ، امراء سپاه خود را احضار کرد و از آنان پرسید این دز را به چه آفریده ای مانند خواهید کرد؟ و هر یک از آنها برای خویش چیزی گفت ، طغرل گفتار هیچیک را مقرون به صواب ندانست و گفت :این دز ماری دوسر را ماند که یک سر او در عراق و سردیگرش به خراسان باشد، به هر طرف دهان باز کند اهل آنجا را خواهد بلعید و مرا تصیمم بر آن است که این دز را ویران کنم ، امرای طغرل وی را از این تصمیم بازداشتند و گفتند: نیکوتر آن است که شخصاً بدین دز بالا رود و آنجا را نیک بازبیند، پس از معاینه ٔ آن جا به هرچه رای خدایگان تعلق گرفت به اجرای آن فرمان دهد. طغرل گفت : تنی چند از پادشاهان نیز بخراب کردن این قلعه تصمیم گرفتند، اما پس از آنکه دز را بازدید کردند، از خرابی آنجا دل خوش نداشتند و از تصمیم خود بازگردیدند؛ از این رو من بمشاهده ٔ دز نشوم و از عزم خود بازنگردم . آنگاه فرمان داد هرچه سلاح و آلات جنگ در آن جا بود بجای دیگر نقل کنند، پس از نقل سلاح از آن جا به اهالی ری امر کرد تا آن جا را غارت کردند، و آنچه در دز به ذخیره نهاده شده بود به تاراج بردند، وروزی چند اهالی ری مشغول تاراج بودند و چون از تاراج آن جا فارغ شدند، طغرل بدانها گفت : ایدون که از تاراج دز بیاسودید، باید آن را ویران سازید، آنان نیز فرمان بردند، و بامیتین چندان بن و پیهای آن را کاویدند تا آن جا را با خاک یکسان کردند و تا مدت یک سال هر زمان که طغرل از آنجا میگذشت ، اگر کمترین اثر و نشانه ای از آن دز می یافت می گفت این را نیز نابود کنید و چندان در این امر جهد ورزید که بعد از آن کوچکترین نشانه ای هم از آن دز بر جای نماند. (معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 22). خواندمیر در حبیب السیر آورده : منوچهر به دارالملک ری رفت و افراسیاب تهران ری را معسکر خود ساخته ، روز به روز آثار نصرت در جانب او ظاهرتر میگشت . بنابراین منوچهر قلعه ٔ طبرک را عمارت فرمودو آن اول قلعه ای است که در عالم بنا یافت ، و معنی طبرکوه است . (حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 ص 66). قلعه ٔ طبرک به جانب شمال ری در پای کوه افتاده است . (نزهةالقلوب چ لندن ص 53). معدن نقره ٔ طبرک ری هرچند در آنجا خرج کنند، همان قدر باز پس ندهد، بدین سبب اکثر اوقات معطل است ، اما در عهد سلاجقه پیوسته در آن جا بکار بودندی ، گفتندی اگرچه توفیر ظاهری ندارد، اما نقره در جهان خراج بسیار می شود و این توفیری نیکو باشد. (نزهةالقلوب چ لندن ص 202). و رجوع به نزهةالقلوب چ لندن ص 198، فهرست حبیب السیر چ خیام ، مجمل التواریخ و القصص ص 64، قاموس الاعلام ترکی ، فهرست تاریخ گزیده ،رشیدی ص 143 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 صص 28 - 30، شدالازار ص 362 و اخبارالدولة السلجوقیه ص 19 شود.
ترجمه مقاله