ترجمه مقاله

طبق

لغت‌نامه دهخدا

طبق . [ طِ ] (ع اِ) گروه مردم . || گروه ملخ . بسیار از مردم و ملخ . || سریشم که مرغان را بدان شکار کنند. || بار درختی . || هرچه بدان چیزی را به چیزی چفسانند. (منتهی الارب ). سریش . (مهذب الاسماء). || دام که به وی شکار کنند. (منتهی الارب ). بالان . (دهار). || ساعت از روز. || زمان دراز. ومنه : اقمنا عنده طبقاً؛ ای زماناً طویلا. || هذا طبقة و طبقة؛ این موافق و برابر اوست . (منتهی الارب ). طریق . دستور. (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 5). وفق . وفاق . مطابق که در فارسی با بر بکار میرود : و سلوک کن بر طبق ستوده تر اطوار خود.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). و بر طبق عدالت قضا رانده و میراند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 309). || دبق . کشمش کولی . اسم دبق است و آن لبن و تَیّوع درختی است چسبنده ، مانند لبن و تَیّوع درخت کتهل که به آن جانوران را صید کنند. (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله