ترجمه مقاله

طحال

لغت‌نامه دهخدا

طحال . [ طِ ] (اِخ ) موضعی است مر بنی غبر را. منه المثل : ضیعت البکار علی طِحال ؛ در حق شخصی گویند که طلب کند حاجت را از شخصی که بدی رسانده باشد او را. اصله ان سویدبن ابی کاهل ، عیر بنی عبر بقوله :
من سره النیک بغیر مال
فالغبریات علی طحال .
ثم اسرسوید، فطلب الی بنی غبران یعینوه فی فکاکه ، فقالوا له ذلک . (منتهی الارب ). || پشته ای است در حمی ضریة. (معجم البلدان ج 6ص 30).
ترجمه مقاله