طراز کردن
لغتنامه دهخدا
طراز کردن . [ طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار کردن . برابر کردن . مسطح کردن .
- طراز کردن جامه ؛ نقش و علم کردن . (مجمل اللغة): تطریز؛ طراز کردن جامه . (دهار).
- طراز کردن جامه ؛ نقش و علم کردن . (مجمل اللغة): تطریز؛ طراز کردن جامه . (دهار).