ترجمه مقاله

طرد

لغت‌نامه دهخدا

طرد. [ طَ رَ ] (ع مص ) مروسیدن به شکار. (منتهی الارب ). خوی گرفتن به شکار. شکارکردن . || دور کردن . طَرْد. (اقرب الموارد). || (اِ) بچه ٔ زنبور عسل . (ذیل اقرب الموارد از اللسان ). || دسته ٔ زنبور عسل . || پرواز بچه های زنبور عسل . (دزی ج 2 ص 34).
ترجمه مقاله