ترجمه مقاله

طرفدار پنجم

لغت‌نامه دهخدا

طرفدار پنجم . [ طَ رَ رِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) کنایه از ستاره ٔ مریخ است ، چه فلک پنجم جای اوست . (برهان ) (غیاث اللغات ). || پادشاه ترکستان را نیز گویند، بسبب آنکه اقلیم پنجم در تصرف اوست . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) :
جهان خسروا زیر هفت آسمان
طرفدار پنجم توئی بی گمان .

نظامی .


ترجمه مقاله