ترجمه مقاله

طرفه ٔ بغداد

لغت‌نامه دهخدا

طرفه ٔ بغداد. [ طُ ف َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نام مردی بازیگر، چون این قوم در بغداد [ که ] سرآمد هر شهر است [ بسیار بوده اند ] طرفه ٔ بغداد مشهور شده است . جلالای طباطبا نوشته : «از شوخی و طُرفگی یادی از طرفه ٔ بغداد میداد». و صاحب کشف اللغات ، بوالعجب را هم بمعنی استاد بازیگر بغداد آورده و اعجوبگی نیز بازیگری است . (آنندراج ) :
دست بگیرد ز بوحنیفه رسولت
طرفه تر است این سخن ز طرفه ٔ بغداد.

ناصرخسرو.


و نادرتر آنکه از نادانی طرار بصره شما را طرفه ٔ بغداد مینماید. (کلیله و دمنه ).
هرگزم روزی نکرد آن طرفه ٔبغداد داد
خرمن امید از آن رو کرده ام بر باد باد.

کمال خجندی .


ترجمه مقاله