ترجمه مقاله

طرنجیدگی

لغت‌نامه دهخدا

طرنجیدگی . [ طُ رَ دَ / دِ ] (حامص ) کشیدگی . ترنجیدگی : و تمدد را به پارسی طرنجیدگی گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و خطها و شکنهای پوست پیشانی ، بسبب طرنجیدگی پوست ناپیدا شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و این درست نیست ، از بهر آنک اگر علت اندر جانب راست بودی نقصان حس و طرنجیدگی عضله ها اندر آن جانب بودی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله