ترجمه مقاله

طفشیل

لغت‌نامه دهخدا

طفشیل . [ طِ / طَ ] (ع اِ) نوعی از طعام باشد و آن عدس مقشرکرده است که با سرکه پزند و خورند. (برهان ). عدس مقشر است که با سرکه پخته باشند و به فارسی عدسی نامند. (مخزن الادویه ). عدس مقشر است که در سرکه پخته باشند و از اغذیه ٔ قدیمیه و مقوی معده ٔ حاره و قلیل الغذا و جهت تبهای مرکبه ٔ بلغمی و صفراوی و قطع نمودن حیض و سلس البول و تسکین حدت خون و صفرا نافع و مضر امراض سوداوی و اعضای عصبانی و قاطع باه و مصلحش شیرینی هاست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) : و طعام ، طفشیل و کوک با سماق یا با زرشک فرمایند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اگر قلاع (کودک ) سرخ است مادر را فصد و حجامت فرمایند و طعام او طفشیل از عدس مقشر فرمایند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و از چیزهاء خنک که اندر این باب [ باب تدبیر زنی که شیر او بسیارباشد و از آن پستانها را درد خیزد ] سود دارد طفشیل است که از عدس و سرکه پزند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله