ترجمه مقاله

طلادوزی

لغت‌نامه دهخدا

طلادوزی . [ طِ / طَ ] (حامص مرکب ) عمل طلادوز. به تارهای طلا چیزی را دوختن . || (ص نسبی ) زربفت . دوخته شده با تارهای طلا :
ز یمن کلفتن و بیرم طلادوزی
علم شدیم و سرآمد به شیوه ٔ اشعار.

نظام قاری (دیوان البسه ص 81).


به دستار طلادوزی و بیرمهای سلطانی
که ماه شمسی ای قاری چو کتان میبرد تابم .

نظام قاری (دیوان البسه ص 98).


ترجمه مقاله