ترجمه مقاله

طلاقت

لغت‌نامه دهخدا

طلاقت . [ طَ ق َ ] (ع مص ) گشادگی زبان . (مهذب الاسماء). ذلاقت . گشاده زبانی . فصاحت . گشاده زبان شدن . (زوزنی ) (منتخب اللغات ). تیزی زبان . زبان آوری . طلاق . تیززبان شدن . تیززبانی . لقلقه . (غیاث ) (آنندراج ). || گشاده روی شدن . (تاج المصادر) (منتخب اللغات ) (زوزنی ). گشاده و درخشان روی گردیدن . (منتهی الارب ). گشادگی . (دهار). || به اعتدال شدن روز و شب یعنی نه گرم و نه سرد. (منتهی الارب ). خوش و آرمیده گشتن شب و روز. (المصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله