ترجمه مقاله

طلا

لغت‌نامه دهخدا

طلا. [ طَ ] (ع اِ) آب دهان که از جهت بیماری و جز آن بسته باشد. طُلْوان . طُلُوان . (منتهی الارب ). || به قطران اندوده . (منتخب اللغات ) (منتهی الارب ). || بچه ٔ آهو. (مهذب الاسماء). بچه ٔ آهو وقت زائیدن . (منتهی الارب ). آهوی یکساله . (دهار). آهوبچه . (منتخب اللغات ). || بچه ٔ گاو و گوسفند. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || بچه ٔ هر حیوان که زنگله دارد. (مهذب الاسماء). هر ستور که سم او شکافته باشد. (منتخب اللغات ). گوساله . || ریزه و خرد از هر چیزی . (منتهی الارب ). ج ، اَطْلاء، طِلاء، طُلْیان ، طِلْیان . || شخص . رجوع به طلی شود.
ترجمه مقاله