ترجمه مقاله

طلع

لغت‌نامه دهخدا

طلع. [ طِ ] (ع اِ) اسم است اطلاع را. و منه :اطلع طلع عدده . (منتهی الارب ). وقوف بر چیزی . (منتخب اللغات ). || جای بلند که از آن اطلاع یابند. (منتهی الارب ). || کرانه (بفتح نیز آید). (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ناحیه . (منتخب اللغات ). || جای که آفتاب از آنجا برآید. (منتخب اللغات ). || دیدار. (منتخب اللغات ) (دهار). || هر زمین پست و هموار. (منتهی الارب ). زمین پست . (منتخب اللغات ). زمین پشته ناک . (منتهی الارب ). زمینی که پشته های خاک دارد. (منتخب اللغات ). || مار. (منتخب اللغات ). مار دراز. (منتهی الارب ). || راز. (منتخب اللغات ). سِرّ. گویند: اطلعته طلع امری ای اظهرته سری . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله