طلق
لغتنامه دهخدا
طلق . [ طَ ] (ع اِ) درد. || درد زه . درد زادن . (مهذب الاسماء). درد زه که در حین زادن زنان را پیدا میشود. (منتخب اللغات ) :
همچنین در طلق آن باد ولاد
گر نپاید بانگ درد آید که داد.
آنچه میدانست تا پیدا نکرد
بر جهان ننهاد رنج طلق و درد.
همچنین در طلق آن باد ولاد
گر نپاید بانگ درد آید که داد.
مولوی .
آنچه میدانست تا پیدا نکرد
بر جهان ننهاد رنج طلق و درد.
مولوی .