ترجمه مقاله

طمع بستن

لغت‌نامه دهخدا

طمع بستن . [ طَ م َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) طمع دربستن . طمع کردن . آزمند گردیدن . طمع افتادن . طمع آمدن . حریص گردیدن :
بر در میرتو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.

ناصرخسرو.


طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی .

سعدی .


ترجمه مقاله