ترجمه مقاله

طمل

لغت‌نامه دهخدا

طمل . [ طِ ] (ع ص ، اِ) مرد پلیدزبان شوخ چشم بیباک . ج ، طمول . (منتهی الارب ). مرد بدکار که از بد کردن باک ندارد. (منتخب اللغات ). || آب تیره . || جامه ٔ سبزرنگ . || گلیم سیاه . || سیاه هرچه باشد. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || ناکس . فرومایه . (منتهی الارب ). لئیم . (منتخب اللغات ). || گول . (منتهی الارب ). نادان . (منتخب اللغات ). || دزد. (منتهی الارب ). دزد بدکار. (منتخب اللغات ). بترین دزدان . (مهذب الاسماء). || نافرمان . (منتهی الارب ). || جامه ٔ کهنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || گرگ تیره رنگ خفی الشخص . (منتهی الارب ). گرگ تیره رنگ که رنگش بسیاهی مایل بود. (منتخب اللغات ). || گرگ سخت حیله . || درویش بدخوی و بحال زشت و تنگ زندگانی و چرکن . مرد برهنه . (منتهی الارب ). || گردن بند. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).
ترجمه مقاله